loading...

Content extracted from http://drdeduction.blog.ir/rss/?1581185255

بازدید : 430
چهارشنبه 15 بهمن 1398 زمان : 22:07
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نشسته ام؛ به او نگاه میکنم.

و او نگاه میکند؛

به آنکه من نرسم گرچه جان کنم،

به "بازمانده یِ" گرد و غبار "او"...

*

به "او" نگاه میکند؛

دلم خروش میکند

دهان سکوت میکند

سرم سقوط میکند

و شب غروب میکند!

*

به من نگاه میکند و مست میشوم

و باز نگاه میکند و سست میشوم

(ز فکر کشتن "او" من جدا شوم!)

*

و باز شروع میکند...!

(به او نگاه می‌کند)

*

هه!

خودم

Let's block ads! (Why?)

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 20
  • بازدید کننده دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 199
  • بازدید سال : 602
  • بازدید کلی : 37205
  • کدهای اختصاصی